گوشه نشینی رو ترجیح میدم....

چیه ؟؟!! چرا اینطوری نگاهم میکنی؟؟!! 

 

مگه تاحالا خسته ندیدی؟!

 

آره از همه چی خسته شدم ، اون موقع که آدم خوب باشه ، میگن خیلی ساده ست ، هیچی نمیفهمه ،

 بذار هر کاری دلم میخواد میکنم ، اینکه نمیفهمه ...

 

ولی وقتی بهشون اعتراض کنی  و بخوای از خودت دفاع کنی ، میگن طرف گرگ شده ، فلان جا بهش تاثیر گذاشته .

 

بابا به خدا خسته شدم ، تحمل هر چیزی رو ندارم ، حقمو بخورید ، یا تو همه چیز فرق بذارید ، یا منو اصلا حساب نکنید ، تحمل میکنم ،

 

اما به خدا تحمل بهتان و تهمت کارایی که نکردم  و غیبت رو ندارم ،

 

نمیتونم ساکت بشینم و ببینم که درباره ی کارایی که نکردم حرف میزنن...

 

کی گفته من نمیفمیدم !!!!

من !!؟؟

یه عمر هر کسی هر کاری دلش خواست با من کرد ، از دوست تا .....

 

هیچ وقت هیچی نگفتم ، نه اینکه هیچی نفهمم ، چون واگذار میکردم به خدا ، همه رو میسپردم به خود خدا ،

میگفتم یه روزی همه به اشتباهایی که میکنن ، پی میبرن . یه روز همه میفهمن که باهام چی کار میکنن .

 

اگه حرفی نمیزدم و شکایتی نمیکردم ، نه اینکه نفهمم ، همه رو تو دلم نگه میداشتم ،

 

گاهی اگه با کسی درباره ی مشکلم حرف میزدم ، میدیدم دید طرف نسبت بهم تغییر میکنه ، با ترحم به آدم نگاه میکنن . یا آدمو درک نمیکنن .

 

دیگه حتی نمی تونم با کسی صحبت کنم ، ترجیح میدم مشکلامو فقط به همون خدا بگم .

 

اما تغییر کردم ، نمیذارم هر کی هر کاری دلش میخواد بکنه و بعد بگه نمیفهمه ،

 

میخوام کارایی که میکنید رو به روتون بزنم ، هرچند که به نظرتون کم باشه ،

 

هر چند که ناراحت کردن من براتون اهمیت نداشته باشه ، اما برایه منی که همه چیز تو دلم جمع شده و داره مثله  یه کینه میشه ، و به جایه اینکه پشت سرتون بگم ، خوبه .

 

نمیگم میخوام تلافی کنم ، نمیگم جواب بدی رو با بدی میدم ، هنوزم میگم توکلم به خداست و میسپارم دسته خودش ،

 

اما میخوام هر کاری که باهام میکنید ، به روتون بزنم ، بهتون بفهمونم که از حرفاتون و کاراتون، زجر میکشم ،

 

به خدا زخم زبونو  تهمتو نمیتونم تحمل کنم ،

 

نمیتونم تحمل کنم که راحت بهم توهین کنین ، به خاطره کارایی که نکردم .

 

دیگه تحمل آدما رو ندارم ،

 

وقتی باهاشون باشی و بخوای تو جمع باشی ، یه حرف در میارن ،

 

وقتی ازشون جدایی و میری یه گو.شه که باهاشون کاری ناشته باشی که واست حرف در نیارن ،

میگن گوشه نشین و منزوی ، یا عاشق شده ، یا به خاطره فلان چیزه ......

 

بابا چیه ، مگه دبرس ندیدی؟؟؟

   

آره همون گوشه نشینی رو به یه جمع که بخوان فقط ازت بد بگن ، بیشتر ترجیح میدم .

 

همه ی دنیامون شده خاله زنک بازی .

 

اولا فقط زنها بودن ، من خودم با اینکه یه پسرم . اما میگم ...

 یه کیلو سبزی میذاشتن جلوشون ،حرف  از آدمایه  این سر کوچه تا اون سر ،

 

من چی گفتم و تو چی گفتی و غیبت از این و از اون ، به قول خودشون ، آش همدیگه رو میپختن .....

 

اما الان ماشالله به جونشون ، نه تنها زنها ، مردها هم همین شدن ،

 

از تو تاکسی گرفته تا مغازه ها و اداره ها .... خود مردها دارن باهم غیبت میکنن .

همه دنیاشون شده بدگویی از این و اون .

 

به خدا من طاقت ندارم ، چرا اینقدر بی وجدانی،

چادری باشی،

 

همه آتیشا زیره سره چادریاست .

مانتویی باشی ،

 

جلف و سبک و دنبال جلب توجه .

 

واقعا موسلمونی  یعنی اینا ، باید اینقدر پشت سرتو جلویه روت بگن که از همه چیز زده شی !!؟

 

من نمیگم خطا ندارم ، گفتم که به اندازه ای که به خودم مربوطه ، در حق خودم و خدام بد کردم ،

اما در حق دیگران !!!!

 

اونم خدا که از حق خودش میگذره ، اما از حق دیگران نمیگذره ،

 

چیه ؟ فکر کردی حق فقط خوردن مال دیگرانه ،

نه . همیناست .

 

همینکه خیلی راحت از این و اون بد بگی و آبرویه کسی رو ببری .یا حتی به دروغ چیزی بگی که دیده دیگران نسبت به کسی بد بشه ....

 

فکر کردی چرا خدا اینقدر گناه غیبت رو سنگین میدونه !!؟؟؟

 

میدونی چیه !غیبت و تهمت مثله یه بالش پره ،

 

بگیرش جلویه یه پنکه ، خیلی راحت پرها همه جا پخش میشن ،

 

اما حالا سعی کن همه رو با دست جمع کنی ، میشه !!؟؟؟

 

به اون راحتی که پخش شد ، میشه جمعش کرد ؟؟!!!

 

آبرویه طرفت رو با دروغ و با دهن لقی میبری ، اون وقت خودتو مسلمون میدونی ؟؟!!

 

جالبه که اگه بهتونم میگیم غیبت نکنین و از بدی کسی جلویه کسی که نمیدونه هم نگید ،

خیلی راحت میگید ،

این که غیبت نیست ، اینا رو میگیم که بدونیم اطرافیامون چه آدمایین !!!

 

یا ، اینارو میگیم که شماها یاد بگیرین ، فلان کار زشته ، ببین مثله فلانی سره زبون میفتی .

آره !!!؟؟اینجوریه !!!؟؟

 

چرا از کسایی که بدیشون همه جا پخشه نمیگین ؟؟؟

 

مثلا کسایی که تو تاریخ نوشته شدن ، یا چرا از بدیهایه خودت نمیگی و از دیگران مایه میذاری .

چرا بدی هایه دیگران رو میخوای با چهارتا حرف اضافه پخش کنی .

 

خدارو خوش نمیاد ، همه تو گناه غرقیم ، باز کارایه دیگران جلویه چشممون میاد ،

 

اگه میشد ، می رفتم یه جایی که هیچ کس دورم نباشه و بتونم با یه فکر راحت زندگی کنم .

 

واقعا آدم با وجوده این همه حرف ، نمیتونه هیچ کاری که دوست داره کنه .

 

همه جا یه چهار چوبه که تو هیچ وقت آزادی نداری و همیشه احساسه خفگی میکنی!!!!

 

 

نظرات شما عزیزان:

: тαɢƨ

+ جمعه 22 شهريور 1391برچسب:,

| 18:30|hani| |

---