دل شکسته آسمانی
ای کاش هرگز سه چیز به وجود نمیومد غرور ,دروغ ,عشق اون وقت هیچکی مجبور نمیشد به خاطر عشق واز روی غرور به معشوق خود,دروغ بگه اگر روزی مردم تابوتم را سیاه کنید تاهمه بدانند سیاه بخت بودم بر روی سینه ام تکیه یخی بگذارید تا بجای معشوقم برایم گریه کند چشمانم را باز بگذارید تاهمه بدانند چشم انتظار معشوقم بودم و آخرین خواسته من از شما اینکه دستانم را ببندید تا همه بدانند خواستم ولی نتوانستم انقدر زیبا عاشق او شده ای که آدم لذت می برد از این همه خیانت … روزی هم ...اینگونه عاشق من بودی ! یادت هست !؟!... دوستش داشتم و دوستم نداشت … از زندگیش رفتم ولی از یادم نرفت ... چقدر جالب ! توو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده … ﻣــﻦ ﻫﻨــﻮﺯ ﮔﺎﻫــﯽ ﯾﻮﺍﺷﮑــﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗـﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨـﻢ ... ﯾﻮﺍﺷﮑــﯽ ﻧﮕﺎﻫتــ ﻣـﯽ ﮐﻨــﻢ ... ﺻـﺪﺍﯾﺖ ﻣـﯽ ﮐﻨــﻢ ... ﺑﯿــﻦ ﺧﻮﺩﻣـﺎﻥ ﺑﺎﺷـﺪ ﺍﻣــﺎ ﻣــﻦ ﻫﻨــﻮﺯ ﺗــﻮ ﺭﺍ ﯾﻮﺍﺷﮑــﯽ ﺩﻭﺳتــــــــ ﺩﺍﺭﻡ ... خواستم گلــــــــــــــــه کنم از نامهـــــــــــــــــربانــــــی هایت . . . امــــــــــــــــــــــــّـــــــــــــا . . . خوب کـــــــــه فکـــــــــــــر میکنم . . . مـــــــــــــــن بی مقدمه عاشق تـــــــــــو شدم . . . تقصیـــــــــر تــــو نیست . . . اشتبـــــــاه مَـــــن است . . .! حــوصــله ام بـــرفــی سـت ! برای تویی که قلبم را شکستی مینویسم: تویی که خاطراتت تنها امید زیستن برای من است<همچنان دوستت دارم> میدانم که تو هیچگاه این جمله را درک نخواهی کرد اما نمیدانم چرا... شاید تو هنوز وسعت عشق مرا در نیافته ای شاید تو هنوز نمیدانی که من چگونه دوستت دارم یادم می آید میگفتی ساده باش ساده میگویم:دوستت دارم. خدایا… میخواهم اعتراف کنم دیگرنمیتوانم ، خسته ام من امانت دار خوبی نیستم “مراازمن بگیر” مال خودت من نمیتوانم نگهش دارم…. نه مثل هر کس ! مثل کسی که برایم کس دیگریست دعایت می کنم تو نیز در لحظه های زنده ی ذهنت برایم سهمی از دعا بگذار بی التماس من … ﺩﻟﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ ... ﺧـــﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻨﻬـــﺎﯾﯽ ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺍﺯﺷﯽ ﺑﺮ ﺳــــﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ... ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﻭ ﺁﻫﺴﺘـــﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ : " ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ ﻋــــﺰﯾـــﺰﻡ ... ﻣﻦ ﻫﺴـﺘﻢ ... ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻨﻬــﺎﯾﯽ ﻫـــﻮﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ دیوانه می کند مرا..... صدای شرشر باران با شیشه های خیس خورده از قطراتش......... با شبی که پرشده از اشک هایم و خفه کردن هق هق هایم با بالشتم با مرور کردن خاطرات تلخ و شیرینم از تو با شنیدن اهنگ های مورد علاقه ات گیر کرده ام در میان شبی که با انتظار سر میشود سرانجام در اغوش تنهایی... شب نیز صبح می شود کم کم همه چیز تمام میشود هق هق ها کم میشود اهنگ قطع میشود شب صبح میشود من اما تمام میشوم..!!! تمام........................................! بگو سرگرم چی بودی خودت آرامشم بودی خودت دلواپسم کردی ته قلبت هنوز باید یهاحساسی به من باشه چقدر باید بمونم تا یکی مثل تو پیدا شه تو روز و روزگار من بی توروزای شادی نیست تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست... بی پناهی یعنی زیر آوار کسی بمانی که قرار بود تکیه گاهت باشد... مے دانَــ ــــ ـ ـــ ـم . . . ڪــار دارے ، ، ، سَـــرَت شُلــــوغ اســــــت فَقَــــط لَحــــظِــــﮧ اے بـﮧ ذِهنَــــت خُطــور ڪُـنَــد ، ڪِـﮧ یڪــ جــایـــے ڪَســـے . . . وَقــتِ خــوابَـــش ، ، ، بَـــراےِ تـــ ــ ــ ــو اشڪ مے ریـــــــزَد . . . ڪــافیســـــت ... تو می گذری ............... من می گذرم
ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛ کـــه دریــ-ـده شـــده ایــــم!!
اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید ان شخص را احمق فرض نکنید بلکه بدانید که او خیلی بیشتر از انچه لیاقت داشته اید به شما اعتماد کرده است!
گلویم درد میکند ! از بس که بغض های نشکسته ام را با دودسیگار و قهوه تلخ سیاه رنگ قورت دادم ...
این روزها...بیشتر از قبل ،حال همه را می پُرسم... سنگ صبور غم هایشان می شوم... اشک های ماسیده روی گونه هایشان را پاک می کنم اما...یک نفر پیدا نمی شود که دست زیر چانه ام بگذارد... سرم را بالا بیاورد و بگوید: حالا تـــــــو برایم بگو...!!!
خدایا باهات قهرم... کی گفته همیشه باهامی؟ مگه میشه باهام باشی و حالمو ببینی و کاری نکنی؟ مگه میشه هرچی رو که دوست دارم ازم بگیری؟ مگه میشه... که چی؟ که خدایی تو ثابت کنی؟ این روزا شیطونو بیشتر از تو حس میکنم! پس کجایی؟ مگه میشه حواست به بقیه باشه جز من؟ مگه میشه هرکی هرچی میخواد بهش بدی جز من؟ اصلا تو که واسه من وقت نداری چرا خلقم کردی؟ خدایا نگام کن ... اشکامو میبینی؟ نگو تاحالا اشکامو دیده بودی و کاری نکرده بودی... نگو که واسه توام بی ارزش شدم.... خدایا خسته شدم... بغلم کن ، دستامو بگیر...فقط تورو کم دارم...
خسته ام!یا طلبم را بده یا طلبت را بگیر خدایا کمی نفهمی عطا کن مردیم بس که فهمیدیم و به روی خودمان نیاوردیم کسی چه میداند؟ شاید این جهان جهنم سیاره ای دیگر باشد
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
نــــه !
هــر بار کـه خـــــــدا یــاد ِ دلــم کــــرد …
تـنـم لــرزید …
نــه از خــــــدا ….
از خــــودم !
که از شــیطــان هـــم شـیطـان تــَر شــدم …
نـگـاهم را مــی دزدم …
مبادا چشــمم در چشـــم خدا گــــیر کند …
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
راسـتــش را بخــواهى…
دیـگــر مـنــتــظــرِ آمـــدن “تــــو” نیــســتــم…
منـتـظــر “رفـتـــن” خـــــودم هـــسـتــــــم…
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
که انقدر ساکت و سردی
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
مے شَـــــود ڪَمـــے بـــــــﮧ یـــــــادَم بـاشے ؟ ؟ ؟
: тαɢƨ
تو از من - من از دل
تو می خندی .............. من می خندم
تو به من - من به روزگار
تو می گریزی .............. من می گریزم
تو از عشق - من از خاطره
تو می روی .............. من می روم
تو از اینجا - من از اینجا
کاش می فهمیدی از اینجا ........تـــا....... اینجا
چقدرفاصله است !!!
: тαɢƨ
گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد!
هنگــ-ـامـ-ــی گـــ-ـرگ را می شنــ-ـاسیـــم؛
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ
: тαɢƨ